دوتا خانم داشتند با هم صحبت می کردند. یکی شون که ازدواج کرده بوده به اون یکی میگه: فکرشو بکن دیروز یکی توی فروشگاه منو دوشیزه خانم صدا کرد!
اون یکی میگه: خوب بابا حق داشته دیگه، اون فکر کرده آخه کی ممکنه تو رو گرفته باشه!
بچه: مامان! شاهزاده رویاها با اسب سفید یعنی چی؟
مامان: یعنی یه خری مثل بابات!
به حیف نون می گن چقدر شما زشتین!
حیف نون میگه: موقعی که کوچیک بودم تو بیمارستان منو عوض کردن!
حیف نون رفت بانک وام بگیره ضامن نداشت منفجرشد.
به نیوتن گفتند: چرااز افتادن سیب تعجب کردی؟ گفت: آخه من زیردرخت گلابی نشسته بودم!